avasaba

درباره وبلاگ
این وبلاگ جهت سرگرمی و خدمت به ترکمنان عزیز طراحی شده است
نويسندگان
پيوندهاي روزانه
پيوندها
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محل دوست یابی ترکمنان عزیز و آدرس torkmanchat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آتالار نقلي
ماتال
ترکمن گوزل آدلري

سخن روز

آيي گؤرمك( رويت هلال و شروع ماه رمضان):
رؤيت هلال نشانة شروع ماه مبارك رمضان و اداي تكاليف مربوط به آن است. در رؤيت هلال مردم بالاي جاهاي بلند از قبيل پشت بامها و تپهها رفته و سعي در ديدن هلال مي كنند. مراسم ماه رمضان با رؤيت هلال توسط دو فرد بالغ و عادل آغاز ميشود. هر فردي كه ماه را ميبيند آية 189, سورة بقره را قرائت ميكند:
يسئلونك عن الاهله قل هي مواقيت للناس والحج و ليس البربان تاتو البيوت من ظهورها و ....
بعد از رؤيت هلال, بلافاصله در مسجد با صداي جار اعلام مينمودند كه امشب بايد براي سحر برخيزيد و معمولاً نيز سحري ميخوردند. در زمان دعاي دورتر در كوچه و پسكوچهها با تيكة چوبي بر حلبي ميكوبيدند و رؤيت هلال را جار ميزدند.
افراد مسن با رؤيت هلال به روي افراد ديگر نگاه نكرده, دستهاي خود را بالا برده و جملات زير را ادا ميكنند:
((آيي گؤر دوم الله, آمنت بالله, آيلار مبارك, الحمدالله))
و يا ((حاقّا حاقّا آي گؤردوم, اينديكي آيلارا و اينديكي ييلّاررا خداي يتيرسين))
و بعد آيهاي از قرآن كريم خوانده و دستهاي خود را به محاسن خود كشيده و بعد به صورت ديگران نگاه ميكنند. افراد مسن به سمت ماه و خورشيد, آب كثيف, زباله و خاكستر نميريزند و اين اعمال را ناپسند ميشمارند. اشاره كردن با انگشت به سوي ماه را نيز امري قبيح شمرده و در صورتي كه فردي به ماه اشاره كند به او ميگفتند كه بايد انگشتي را كه با آن به ماه اشاره كرده, گاز بگيرد و به آن ((بارماق ديشله مك? ميگفتند( از مشاهدات دوران كودكي مؤلف).

 


افطار

تشخيص زمان افطار

براي اطلاع از فرا رسيدن افطار از روشها گوناگون استفاده ميشود، از جمله ساعت و تقويم و اعلام وقت توسط راديو و تلويزيون و ? . در دوران كودكيمان تشخيص زمان افطار با امام مسجد بود. به اين ترتيب كه اما مسجد به همراه جمعيتي كه جلوي مسجد جمع  شدهاند, نگاه كردن به سرخي بعد از غروب آفتاب, زمان افطار را  تشخيص ميدادند.
چون در مسجد محلمان بلندگو نبود بعد از تشخيص زمان افطار توسط امام مسجد, جار زدن به عهده بچههاي بود كه جلوي مسجد انتظار زمان افطار را ميكشيدند, بچهها در حين دويدن به سوي خانههايشان ((آغيز آچيلدي)) (افطار شد) را جار ميزدند و بچههاي ديگر كه جلوي درب خانههايشان و يا در خيابانها ايستادهاند با آنها همراهي كرده و در فاصله زماني كوتاهي به تمامي سكنه خيابانها و كوچه و پسكوچههاي اطراف مسجد از زمان افطار مطلع ميشدند.

افطار كردن و افطاري دادن
روزهداران معمولاً روزة خود را با خواندن دعاهاي مخصوص افطار و با خرما يا كشمش آغاز مي كنند. در سفرة افطار خرما يا كشمش, پاي شيرين, نان و پنير وكره, مربا يا عسل گذاشته ميشود. غذاي افطار را نيز معمولاً شير برنج يا چورك باتير (نوعي خوراك گوشت)، يا تورك(نوعي سمبوسه) يا كتلت, يا اون آش(آش رشته) تشكيل ميدهند.
هر روز يكي از خانوادههاي محل, خرما, اونآش(آش رشته), چوربا(نوعي سوپ) و يا بؤرك به مسجد ميفرستند، تا نمازگزاران با آن افطار كنند. در بندرتركمن مرسوم بود كه بعضي از خانوادهها در ديگي بزرگ نوعي آش به نام ((قارما)) در كنار مساجد ميپختند و براي عموم مردم پخش ميكردند.


روشهاي بيدار شدن در سحر
در گذشته تشخيص وقت سحر از روي حركت ماه و ستارگان صورت ميگرفت, از روي تجربه تشخيص مي دادند كه وقتي ماه به محل يعني در آسمان برسد, سحر نزديك است و در صورت ابري بودن هوا با بانگ خروس بيدار ميشدند. برخي از مردم براي ثواب شب زندهداري ميكردند و سحرهاي ماه رمضان با جاركشيدن و با كوبيدن چوب بر حلب, مردم را بيدار ميكردند. روش ديگر در روستاهاي فاقد روشنايي, روشن كردن فانوس و كوبيدن درب همسايگان بود. در زمان حاضر از ساعت شماطهدار و يا تلفن و ... جهت بيدار شدن در سحر استفاده ميشود.

نمازهاي مراسم مخصوص شبهاي ماه مبارك رمضان


نماز تراويح
در ماه مبارك رمضان, اكثرا مردان فريضة نماز عشاء را در مساجد ادا ميكنند و بعد از نماز عشاء در نماز تراويح شركت ميكنند.
نماز تراويح مشتمل بر 20 ركعت است و پشت سر امام و 2 ركعتي اقامه ميشود ودر فاصلة هر 4 ركعت از اين بيست ركعت دعاي ((سبحان الملكوت سبحان ذي العزّه و العظمه و الكبريا و الجبروت و ... )) را تا آخر ميخوانند.
يكي از علما دربارة مسائل ديني در مسجد براي جماعت سخنراني ايراد ميكند و اين سخنرانيها شنوندههاي بيشماري به خود جلب ميكنند. پسر بچههاي خردسال نيز با عرقچينهاي سفيد يا سوزن دوزي شده در مساجد حاضر ميشوند. فضاي مسجد مملو از شور و حالي روحاني است و صفايي ديگر دارد.


 

مجالس ختم قرآن
جلسات ختم قرآن در برخي از مساجد و بعد از نماز عشاء برگزار ميشود. قاري قرآن موظف است كه در طول 5 الي 7 روز كل قرآن ختم كند. جلسات ختم قرآن به صورت جماعت برگزار ميشود. برخي از خانوادههاي تركمن,براي شادي روح اموات ختم قرآن ميگيرند كه ((قرآن آغدار ماق)) و يا (( قرآن چيقماق)) نام دارد.

مراسم ((يا رمضان))
يكي از رسمهايي كه از زمانهاي گذشته در چهاردهم ماه مبارك رمضان گنبد قابوس, گميشان, بندرتركمن ونواحي ديگر تركمن صحرا برگزار ميشود, مراسم ((يا رمضان)) (ياري رمضان: نيمه رمضان) است.
پس از اقامة نماز عشاء و تراويح دستهاي تشكيل ميشود و اين دسته از بين خود يك ميداندار و يك صندوقدار به نام ((إشِك)) انتخاب ميكند كه كيسهاي را بر دوش خود حمل ميكند. ميداندار از اولين خانه ((يا رمضان)) شروع ميكند.
ميداندار شروع به خواندن اشعار زير ميكند و بقيه نيز بعد از هر دو بيت با گفتن آلّاو (الله هو) به او جواب مي دهند. پس از آن صاحبخانه نذري خود را به صندوق دار(إشِك) ميدهد. و اگر خانوادهاي نذري ندهد اينقدر اين اشعار را تكرار ميكند تا اگر صاحبخانه چيزي نيز نداشته باشد, حداقل آبي به روي آنها بپاشد. اين مراسم تا سحر ادامه دارد. نذري جمع شده در نهايت بين نيازمندان تقسيم ميشود.


 

اعتكاف

بعضي از علماي اهل طريقت در ماه مبارك رمضان ده روز آخر اين ماه مبارك را در مسجدي اعتكاف مي كنند كه ثواب بسيار دارد. اعتكاف در مسجد سنت مؤكده كفايي است.


شب قدر(قدر گيجه)


اهميت و ويژگي شب قدر
تركمنها شب بيست و هفتم ماه مبارك رمضان را?قدر گيجه? (شب قدر) مينامند. براي اين شب اهميت خاصي قائلند و تا صبح به دعا و عبادت مشغول ميشوند. شب قدر از هزار ماه برتر است. و سورة قدر از مشهورترين سورههاي قرآن كريم است. ?بسم الله الرحمن الرحيم. (انا انزلناه في ليله القدر. و ما ادريك. ماليله القدر. ليله القدر خير من الف شهر. تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر. سلام هي حتي مطلع الفجر.) پيامبر اكرم(ص) اين سوره را با خشوع دل و اشك ديده ميخواندند.
تركمنها معتقدند كه در شب قدر ?خضرالياس? دو تن از فرشتگان در گردش هستند و به هر كس برخورد كنند او را خوشبخت خواهد كرد و براين باورند كه آبهاي شور دنيا در اين شب شيرين خواهد شد. در اين شب بسيار مقدس, زنان در خانه بيشمه(نوعي شيريني), بؤرك(نوعي سمبوسه), فرني, و كوميشدان(نوعي كيك برنجي) و ... ميپزند. سفره پهن كرده و شب نشيني ميكنند. به ديدار همسايهها و خويشاوندان ميروند و نذري مي دهند.


نماز شب قدر
در اين شب بعد ازنماز عشاء و تراويح, چهل ركعت نماز شب قدر خوانده ميشود. برخي از مردم جهت اشتباه نكردن به تعداد ركعت ها را با نخود خام و ... شمارش مي كنند.

 

قدر ايميش (هديه شب قدر )

در اين شب مبارك ، براي دختري كه تازه نامزد شده است يا براي نو عروس ، هديه اي مي برندكه  « قدر ايميش » ناميده مي شود.

سرگرمي ها و بازيهاي فولكلوريك بچه ها و طعنه و كنايه به روزه خواران :

لأله

دختران و نوعروسان تركمن در بيرون خانه زير مهتاب دور هم جمع مي شوند و مشغول خواندن نغمه هاي « لأله » مي شوند.


 

آي ترك – گون ترك ( بسان ماه – بسان خورشيد )

دختران و پسران تركمن نوعي بازي فولكلوريك به نام « آي ترك – گون ترك » را اجرا مي كنند.

در فولكلوريك تركمن در ارتباط با ماه و خورشيد باورهايي وجود دارد كه ماهيت افسانه اي دارد و ميتولوژيك دارد. بر اساس اين باورها : ماه ( آي )  « دختر » و خورشيد ( گون يا گونش ) « پسر » است.

ساير بازي ها و سرگرمي ها

سرگرمي ديگر بچه ها در ماه مبارك رمضان بازي « يوزوك – يوزوك »      ( بازي انگشتر ) و بازي «اؤچدي – اؤچدي » ( پُر پُر... پُر ) و تمرين ادا كردن جملات سخت و چيستان گفتنو ... است.

بازي « يوزوك – يوزوك » توسط دو دستة مساوي انجام مي شود و از ويژگيهاي اين بازي تقويت روحية روانكاري است. بازي « پُر پُر... پُر » توسط يك دسته اجرا مي شود و از ويژگيهاي آن تقويت قدرت انتقال ذهن  است.    



طعنه و كنايه به روزهخوران
در صورتي كه بچهها متوجه روزهخواري كسي شوند او را هو ميكنند و با جملات زير به آنها طعنه و كنايه ميزنند: ((أو- أو, اوتانماني آغزي آچيق!? و يا ((آغزي آچيق- ... دشيگ!)) و اگر طرف واقعاً روزه باشد و بخواهد از خود دفاع كند, جملات زير را ادا ميكند((آغزيم آرازا- ... ديوارا))!

آمادگي براي عيد فطر


كرگون(روز نظافت و خانه تكاني)
سه روز قبل از فرا رسيدن عيد فطر, به نظافت و خانه تكاني ميپردازند كه به كرگون(روز نظافت و خانه تكاني) مشهور است.


قوقين(از ريشة ((قوق)) يعني((بو)) روز بعد از ((كرگون)) , ((قوقين)) نام دارد.
در اين روز نانهاي روغني به نام ((چاطوقي))و ((پوستيق))و ((بؤرك)) ((بيشمه))ميپزند و به همسايه ها و خويشاندان پخش ميكنند.
چونكه حضرت رسول(ص) فرموده است: تهادوا تحابّوا( به يكديگر هديه بدهيد, تا محبت شما به يكديگر افزوني يابد).


عيد فطر:


ديدن هلال عيد
هنگام غروب, براي ديدن هلال ماه شوال به پشت بامها و روي تپهها و بلنديها ميروند. آداب و رسوم ديدن هلال عيد, شبيه ديدن هلال ماه رمضان است. با ديدن هلال ماه شوال, آغاز عيد فطر اعلام ميشود كه جماعت فردا براي اقامه نماز عيد فطر در مصلي حضور يابند. آن شب, شب خداحافظي با ماه مبارك رمضان است. مؤمنان در مساجد دعا مي كنند كه نماز و روزه آنها مستجاب و مورد قبول درگاه الهي قرار گيرد.


نماز عيد فطر
عيد فطر, يكي از دو عيد بزرگ اسلامي است. روز عيد فطر نماز عبادي, سياسي بسيار باشكوهي در عيدگاه برگزار مي گردد. مردم پشت سر امام ميايستند و نماز برپا ميدارند. بعد ازآن امام سخناني ايراد ميكند. خانوادههاي تركمن قبل از آمدن مردان از نماز عيد فطر سفره پهن ميكنند و چاي و انواع شيرينيجات آماده مي كنند. به محض رسيدن صاحبخانه مي گويند: ((عيدنگ قوتلي بولسين))(عيدت مبارك باد!)


زكات فطر (باش فطره)
تركمنها براي خود و نفقه خود نشان به مستحقان زكات فطر ميدهند كه به ((باش فطره)) معروف است. موعد آن از اولين روزماه رمضان تا ظهر روز عيد فطر است.


زيارت قبور درگذشتگان
خيلي از خانوادههاي تركمن, بعد از اقامه نماز عيد فطر به زيارت قبور درگذشتگان خود ميروند. در كنار قبور آنها قرآن تلاوت كرده و براي شادي روح اموات بين زائرين خرما يا شيريني پخش ميكنند.


ديد و بازديد و سرگرميهاي بچه ها در روز عيد
تركمنها براي تبريك عيد فطر به ديد و بازديد ميروند و براي دختراني كه نامزد كردهاند هدايايي از قبيل پارچه, چارقد, شيريني و ... ميبرند. يكي از سرگرميهاي پسر بچهها در اين روز ((تخممرغ شكستن)) است . جلوي بعضي از منازل براي استفاده عموم دو نوع تاب به نامهاي ((چاتما? و ((آيلاما))درست ميكنند. دختران در خيابانها به صورت دسته جمعي ((قوپوز)) (زنبورك) مينوازند كه صداي دلنشين آن باعث شادماني رهگذران مي شود.
متأسفانه با گذشت زمان, بعضي از مراسم ماه مبارك رمضان كم رنگ شده است, كه اميدواريم با برگزاري چنين جلساتي رونق اوليه خود را باز يابند.
 

 نوشته شده در  جمعه 12 آبان 1391برچسب:,ساعت 19:5   توسط محمود  |

بعد از آن که « تاريم » گذاشته شد « ا وق» يا چوب بالای « تاريم» را به آن وصل می کنند، محل اتصال ا وق به « تاريم» به صورت ضربدر است که آن را « دول» می نامند و در اين حا ل يک اسکلت استوانه ای به وجود می آيد و سقف بالای آ ن را که « توی نيگ» می گويند به آن وصل می کنند در اين حال فقط مرحله ی نمد پوشی آن مانده است قبل از نمد پوشی جوانان به داخل آلاچيق رفته و به رخص خنجر می پردازند و به اين وسيله آغاز زندگی جديد را به صاحب خانه تبريک می گويند و زنان هدايايی ا ز قبيل پارچه بر بالای « توی نيگ» می آويزند تا جوانان آن را با پرش بگيرند بعد ا ز آ ن نمد روی چوب ها کشيده می شود و دور نمد با يک طناب پهن به خصوصی به نام« قولا نگ» که مانند کمر بندی است پوشانده می شود در بالای سقف آلاچيق طناب مخصوصی آويزان است که در موقع وزش باد شديد صحرا از آن که« توی نيگ باغ» نام دارد کيسه های شنی یا هاون چوبی را می آويختند تا باد سقف را با خود نبرد درب آلاچيق را مخالف باد می گذاشتند ( معمولا به سمت جنوب).

نمد پوشی دو فايده دارد ا ول اين که در زمستان برای توليد گرما و در تابستان برای جلوگيری از نور شديد می باشد در تابستان اطراف آلاچيق را با گليم يا نمدی می پوشانند تا عابرين درون آلاچيق را نبينند ولی در زمستان پوشش ضخيمی به نام« کشمه» به کار می برند و در دا خل نيز دورا دور را با کناره فرش ها يی که 15 ا لی 18 متر طول دارد می پوشانند تا مانع ورود حشرا ت به دا خل شود؛ اگر ايطن آلاچيق ها در يک محلی جمع شوند آنجا را « اوبه» می گويند.

ساختن این کلبه ها ا ز قديم مرسوم بوده « در حوالی جبال پامير نمونه هايی از نوع اوليه آ ن را پيدا کردند و تـنها تفاوت هايی که کرده اين است که ترکمن های اوليه به جای چوب ا ز سنگ استفا ده می کردند، کلبه های قرقيز ها و اشکانيان نیز شبيه آلاچيق ترکمانان بوده است.

محيط محوطه ی يک آلاچيق 20 متر و قطر آ ن 5/6 متر و ارتفاع آ ن 5/3 متر است و به سه قسمت بالا،وسط و پايين تقسيم می شود قسمت بالا را با نمد مخصوصی می پوشانند که « سرفگ» و نمد وسطی را« اوزگ» و قسمت پايين را « دورليـق» می نامند و روی نمد پايينی و وسطی را با نی حصيری به نام « قاميش» می پوشانند.

وقتی افراد خانه زياد شود يا مهمان بيايد يا پسر خانواده ای داماد شود گوشه ی آلاچيق را با پرده ی مخصوصی به نام « توتی» از ساير قسمت ها جدا می کنند. موقع جدا شدن پسر از پدر، آلاچيق پسر بزرگ در سمت راست آلاچيق پدر بر پا می شود ولی برای بقيه پسران در سمت چپ، به طوری که آلاچيق پدر در وسط آ ن ها قرار گيرد.

آلاچيق ترکمن ها به دو قسمت کلی تقسيم بندی می شود، آلاچيقی بزرگ ودارای « تاريم» است به آن « آق اوی » ( خانه سفيد) و آن که کوچک و بدون تاريم باشد به « گوتکمه» معروف است.

در کنار درب آلاچيق اجا قی قرار دارد که هم برای گرم کردن و هم برای پختن غذا و نان استفاده می شود. برای تهيه ی نان خمير را در داخل آتش نسبتا ملايم اجاق قرار می دهند تا خمير به صورت نان درآيد، در گوشه ی آلاچيق تالارچه ای وجود دارد که به آن « بورتلار» می گويند. کف آلاچيق را با گياهی به نام « قلدرقن» می پوشانند تا مانع نفوذ رطوبت شود. و در کنار آلاچيق برای ذخيره ی آ ذوقه و گرفتن شير، پنير و کره حصاری درست می کنند که به آن « چالی» می گويند.

امروزه زندگی در آلاچيق ها از بين رفته و عمليات خشونت آميز رضا خان در نابود کردن آلاچيق در زبان اکثر مردم ترکمن است و مردم ترکمن مانند ساير هم ميهنان خود در خانه های آجری زندگی می کنند و فقط دا مداران و کوچ رو ها ا ز آلاچيق استفاده می کنند و اين آلاچيق ها را زنده نگه داشته ا ند.

 نوشته شده در  جمعه 12 آبان 1391برچسب:,ساعت 19:4   توسط محمود  |


تركمنهاي چاودار: چاودريا چوديرها در منطقه بين مانقشلاق و خيوه زندگي مي كردند تيره‌هاي عمدة آنها از بحر خزر تا «كهنه اورگنچ» و«بولدومساز» و«پرسو» و«گوگ‌جق مرو» متفرق مي‌باشند. 
تركمنهاي يمرلي: يمرلي ها در سمت شرقي آمودريا ساكن بودند. 
تركمنهاي ارساري: اين قوم تركمن در ساحل چپ آمودريا از بخارا گرفته تا بلخ و سرزمين داخل افغانستان سكونت داشتند. ارساري ها يكي از قبايل كثيرالعده تركمن در آسياي ميانه بودند. بعد از غلبه روسها بر تركمنستان، اكثر ارساريها به دولت روسيه توسط بخارا خراج مي پرداختند و تعداد كمي از آنها تبعه افغانستان بودند. اكثر آنها اسكان يافته بودند؛ آنها در روابط بين خانات بخارا و افغانستان نقش عمده داشتند و منتصب به چند تيره مي شدند. الف- قارا: ب- باكول: ج- آلاچا، هـ - اوكا. 
تركمنهاي سالور: سالورها يكي از قديمي ترين قبايل تركمن بودند. احتمالاً تعداد آنها قبل از جنگها و مهاجماتي كه موقع انتقال قسمت عمده تركمنها توسط سلجوقيان از آسياي مركزي به غرب روي داد بيشتر بود. سالورها در شرق سرزمين تكه، بين سرخس و رود مرغاب، مي‌زيستند. 
و در اواخر دوران صفوي تركمنهاي سالور در ناحيه «اتك» و «آخال» مسكن گرفتند. 
و بعد از مرگ نادرشاه حركت تدريجي خود را به سوي خراسان آغاز كردند. سالرها در دوران پادشاهي فتحعليشاه خود را به رود تجن رساندند عباس ميرزا نايب السلطنه درگيريهاي زيادي با اين اقوام داشته است. سرانجام وي براي ريشه كن كردن اين قوم در 12جمادي الثاني 1248هـ. ق. راهي سرخس شد و عدة زيادي از سالرها را اسير كرده به مشهد آورد. 
تقسيم بندي آنها به قرار ذيل است: الف- يلواج (يالاواچ) ب- قره‌مان ج- آنابوگلي. كه هركدام از اين طوايف نيز خود به شعبات مختلفي تقسيم مي شوند. 
تركمنهاي ساريق: يك قبيله قديمي ديگري بودند كه در ناحية پنجده كنار رود مرغاب، شرق سالورها ساكن بودند. اينها هم مانند سالورها به شجاعت مشهورند و مانند آنها تعدادشان بعجله روبه كاهش گذاشته است. اين طايفه به قبايل متعددي با نامهاي خراسانلي، بيراج، سوخته، آلاشا، هرزقي تقسيم مي شوند كه هركدام داراي شعبات مختلفي هستند. ساريق ها در كنار رودخانة مرغاب اشتغال دارند و به اين واسطه به زراعت و باغباني مي پردازند. گله‌هاي زياد گوسفند و شتر كثير دارند كه نزديكي رودخانه قاراتپه در دامنة شمال پاروپامسيوس خوراك فراوان به جهت آنها موجود است. 
تركمنهاي تكه: تكه بزرگترين و نيرومندترين قبيله تركمنهاست كه نفوذ آنها دركشورهاي مجاور بلكه در ميان كل مردم تركمن محسوس بود. قدرت فزاينده تكه، رهبريت تركمنها را به آنها داد. همانطوريكه در واقع اسم آنها هم تلويحاً بيانگر آن بود. 
آنها در آخال و واحه هاي مرو، و در سرتاسر كوير و اوزبوي، از نزديك چاههاي ايگدي گرفته تا مرزهاي واحه خيوه مي زيستند. زماني اكثريت جمعيت تكه در سرزمين آخال ساكن شده بودند، اما بعد از اينكه سدي روي مرغاب ساخته شد، عده اي به واحه مرو انتقال يافتند، كه بدين ترتيب مرو از واحة آخال پرجمعيت‌تر گرديد. و بواسطه اسم محل سكناي خود موسوم به آخال تكه و تكه مرو شدند. 
علت انتقال تكه هاي مرو از واحة آخال فشار جمعيت و نداشتن زمينهاي زراعي كافي و عدم وجود آذوقه در آخال بوده است كه يكي از رهبران تكه بنام قوشيدخان با زدن سدي بر روي رودخانه مرغاب آن واحه را آباد مي كند. و تكه هاي مرو در سال 1835 از آخال تكه جدا مي‌شود و در مرو در كنار رودخانه مرغاب سكني مي گزينند. آنچه كه از آنها اطلاع در دسترس است اينكه در آن اوقات عدة زيادي از تركمنهاي تكه به راهنمائي اورازخان از زمين آخال حركت كرده به مسافت هشتاد ورست به مغرب روستاي جيار كه در انتهاي هري رود واقع است رسيدند. 
سي سال بعد تكه ها جنگ خونريزي را با ايرانيهائي داشتند كه از طرف قاجاريه جهت تنبيه و غارت آنها فرستاده شده بودند در اين جنگ - كه به جنگ مرو معروف است- تكه ها شكست سختي را بر قشون ايران وارد ساختند. بعد از شكست ايرانيها تركمنهاي تكه «تراكمة ساريق وسالور را مطيع خود نمودند و تمام خاك مرو را تصرف كرده و خودرا نه تنها از تبعيت ايرانيها خلاص كردند، بلكه از تبعيت اهل خيوق نيز بيرون آمدند. 
تكه ها كه از نيرومندترين و شجاعترين طايفة تركمن هستند در مقابل هجوم قشون ايراني و روسي مقاومتهاي زيادي مي كنند و شكست زيادي را به اين دو مهاجم قدرتمند و نيز حاكم خيوه وارد ميسازند. در مورد شجاعت تكه ها در گرگان نامه مسيح ذبيحي اينگونه آمده است كه : ««تنها تراكمة تكه سبب هستند كه روسها با هزار زحمت وضع حاليه خود را در آسياي وسطي تحصيل نموده اند ]و[ نتوانند روابط خود را در اين ممالك وسعت دهند.. كار آساني نخواهد بود كه روسها تراكمه تكه را به اطاعت درآورند. آنچه بيشتر اسباب صعوبت انقياد تراكمة تكه است نه تنها شجاعت آنهاست كه چندين دفعه علايم آنها به ظهور رسيده است بلكه ميل زياد آنها به آزادي مي‌باشد.» 
مسكن دائمي تكه ها نوار باريكي بود كه در طول كوپت داغ، از قزل آروات تا گاوارز، و دشت حاصلخيز مرغاب قرار داشت. به گفته گرودكوف، اكثر دهات تكه مخصوصاً در آخال، بوسيلة ديوارهاي گلي بلند احاطه شده و بصورت مكانهاي استحكاماتي در مسير رودخانه ها، گاهي تك، بعضي اوقات بصورت جفت و حتي گروههاي بزرگتر قرار داشتند. 
مهمترين اينها عبارتند از: در كانال گوزباشي، باگير، قاري قالا، ميراوا. گوكجه، ساليك قالا، قبچاق و عشق آباد؛ در رودخانه كوزلوخ، يميشان، شوقالا، كياليجار، باب آراب، گومبت لي. وايزگنت قرار داشت؛ در رودخانه فيروزي يني سو و رولمتاي بوزمين قرار داشت و سرانجام در سكيزياب، يانگي قالا، گوك تپه ، كهنة گوگ تپه و آخال واقع بود. 
تكه ها به دو تيرة عمده تقسيم مي شوند به نامهاي توختاميش و اوتاميش، تكه هاي توختاميش خود به دو تيرة بك و وكيل منشعب مي شوند كه از هركدام تيره هاي متعدد ديگري انشعاب پيدا مي‌كند. تكه هاي اوتاميش نيز به دو تيرة سيچمازشامل و باخشي شامل تقسيم مي شوند كه هركدام از آنها نيز به تيره هاي كوچكتري تقسيم مي شوند. 
تركمنهاي يموت: يموتها از قبايل قديمي و پرجمعيت تركمن است و آنها نيز به مانند تكه ها از طوايف نيرومند و شجاع تركمن هستند كه در مصاف جنگ با ايرانيان و تزارهاي وحشي شجاعت و نيرومندي خود را بارها به ثبوت رسانيدند. 
يموتها كثيرالعده و شديداً پراكنده شده‌اند و ساكن مناطق استرآباد تا كراسنوودسك (قزل سو) سواحل شرقي درياي خزر و اطراف خيوه بودند. 
در گرگان نامه مسيح ذبيحي در مورد معرفي تركمنها مطالب ارزنده اي آمده است كه مختصراً مي‌آوريم. ««در معرفي تركمنها ‌ ابتدا به آنهايي اشاره خواهيم نمود كه بيشتر در اطراف مشرق سكني داشته و با روسها بيشتر مربوط بوده و معروفتر از ديگران هستند. نزديك درياي خزر مابين رودخانه هاي اترك و گرگان تراكمه قره چوقا كه اصلاً يموت هستند سكني دارند و همچنين تراكمه بايرام شالي است كه قسمت بيشتر آن در خيوق هستند و حال آنكه به همه جهت به قدر هزار خانواده از تراكمة قراچوقا در خيوق مي باشند 
تراكمه قراچوقا كه در نزديكي درياي خزر زندگي مي نمايند به دو قسمت تقسيم مي شوند: يك قسمت آن شريف جعفرباي مي باشد كه به قدر هشت هزار خانواده در ساحل درياي خزر زندگي مي كنند. قسمت ديگر كه موسوم به آق آتاباي يا چوني است به قدر هفت هزار خانواده است كه پهلو بلكه قدري بيشتر در طرف مشرق زندگي مي‌كنند. در ميان عامة يموت اين دو اسم مشهور مقبول است و نژاد شرف و از شرف و چوني از چوني سخت عار مي‌كشند و حمايت دارند واتفاق و اتحاد ايشان در واقع سخت و موجب بسي حيرت است كه در حقيقت جزو اخلاق آنهاست. 
هر خصومت و رنجشي كه درميان آنها حاصل مي شود رنجش و خصومت ايليت است همين كه پاي غير به ميان آمده تمام با هم متفق مي شوند در ميانة يموت نجبارا «ايگ» و نانجيب را «قول» مي‌نامند. ايگ آنهايي هستند كه پدرو مادرشان يموتي است. قول آنهائي هستند كه پدرشان يموت و مادرشان از ولايت است. 
سرزمين يموت محدود است از شمال به اترك، از مغرب به درياي خزر از جنوب به دهات اتك استرآباد يعني بلوكات سدن رستاق، استراباد رستاق، كتول، فندرسك و سنگر، همه جا كنار جنگل علامت مرزي است و دشت پهناور ماوراء آن زير تسلط تركمن ها است. و از طرف مشرق به هرهر و ياس تپه و يك باريكه خاك بي طرفي كه بين اقامتگاههاي يموت و گوگلان واقع است. 
نام ايل يموت ماخوذ از اسم يموت پسر اغوزجك است. يموت صاحب دو پسر به نامهاي «اوتلي تمور» و «قوتلي تمور» بوده است، اتلي تمور جد عشاير يموت خيوه و قتلي تمور جد مردم يموت ساكن در ايران هستند. 
يموتها در ايام چنگيزخان و تيمورلنگ اراضي فعلي را كه در دست دارند بدست آورده سكني گرفتند. ... موقعي كه خاندان اتابكان حكمراني مي كردند يموت ها در منطقه شمال وشمال شرق ايران فعاليتهاي زيادي در تركمن كردن منطقه داشتند. 
محل استقرار اولية يموت عبارتند از: خوجه نفس، كمش تپه، خليج حسنقلي، چله كن (چهاركن)، چكيشلر، اترك . 
در اينمورد رابينو مي نويسد: ««محلات ذيل بعضي از اقامتگاههاي دائمي يموت است كه ذكري از آنها نشده است: 
الف- پست مرز مراوه تپه در ساحل جنوبي اترك در 72 ميلي شمال غربي بجنورد و بنابر اطلاع اهل محل 28ميل در مغرب بيرام الم. 
ب- پست مرزي ياغي الم هشت ميل در شمال غربي بيرام الوم. 
ج- چاتلي در هشت فرسنگي چكشلر و 32 ميلي (هشت فرسخي شمال غربي گنبدقابوس).
د- سنگرتپه در نزديكي مصب اترك در ده ميلي شمال شرقي تازه آباد. 
هـ- تازه آباد در ده ميلي شمال گمش تپه كه داراي هشت نه خانه متعلق به ماهيگران تركمن. 
ز- آلتين تخماق تقريباً در نيم فرسخي دريا و دو فرسخي انچلي.
ح- گورك سفيد در دوميلي گمش تپه و دو ميلي دريا.›› 
ييت مي‌نويسد: «يموت ها ظاهراً مردمي با ايمان و نسبت به معتقدات خود پاي بند بودند، حتي خان هاي همراه ما نيز چندمرتبه در روز نماز خود را بجاي مي آوردند.» 
اعتقاد كاملي به كلام ا.. مجيد دارند. و در شهر صيام هرگاه مسافرت كنند تا آن مسافرت از ضروريات اسلامي نباشد روزه نمي‌خورند. به مشايخ و قضات و خوجه و صوفي خيلي احترام مي‌كنند و نذورات براي آنها مي برند. 
بعد از قتل عام يموتهاي خيوه توسط روسها در سال 1873، مقاومت آنها در برابر فشار مداوم روس و ايران در هم شكست. قسمتي از يموتها تسليم روس و قسمتي ديگر تسليم ايران شدند. در آن تاريخ آنها تقريباً 40000 خانوار (جمعاً 200000نفر) بودند. در حدود 15000 خانوار اطراف خيوه و 25000 خانوار در شمال خراسان ايران وساحل شرقي درياي خزر زندگي مي كردند. 
در گرگان نامه آمده است «بزرگتر و متمول‌تر و متمدن ترين تمام طوايف يموت اول طايفة جعفرباي وثانيا طايفة آتاباي است. ولي هيچ طايفه به تمول و تمدن جعفرباي نمي‌رسد» و عدة يموت‌ها تقريباً هفت هزار خانوار است، كه يك سوم صحرانشين اند و بقيه اقامتگاه ثابت دارند، جعفرباي ها ملاح و ماهيگر و تجار قبيله اند و وضع كارشان از همه بهتر است. بعد از آنها آتاباي داز و دوجي و يلقي قرار دارند. پست‌تر از همه چارواهاي بياباني و سركش و فقير تيره هاي قان يوخمز وايگدر مي‌باشند، كه فقط معاش روزانه را در چادرهاي خود موجود دارند تيرة داز به افسانه‌هايي اعتقاد دارند كه به موجب آن ايشان از بازماندگان خاندان پادشاهي هستند. همسايگان آنها نيز ايشان را ارجمندترين تيرة قبيلة يموت مي‌شمارند قبيله هاي يموت از حدود غربي به مشرق به ترتيب ذيل مقيم هستند. جعفرباي، آتاباي، يلقي، داز، دوجي، بكه، بهلكه، بدراق، ايمير، كوچك، سلاخ، قجق، قان يوخمز و ايگدير. 
تراكمه جعفرباي چون در سواحل سكني دارند سابقاً اسباب واهمة ايرانياني بوده اند كه در سواحل درياي خزر سكني دارند و ايرانيها آنها را سارقين دريا و اشرار مي پنداشتند. 

تركمنهاي گوگلان: گوگلان اسمي است با مسمي، زيرا كه گوگلان مشتق از دو كلمة گوك ولان و گوك به تركي سبزولان به معني جايگاه است. قبيلة گوكلان سرزمين محدودي را در مصب گرگان رود در اشغال دارند. منطقه آنا از ياس‌تپه در ساحل جنوبي رودخانه در مغرب تا سرچشمة گرگان رود در يلي چشمه و دهنة گرگان رود در تنگراه و يا تخميناً از طول جغرافيايي 55 تا 56 درجة‌ شرقي مي‌باشد.
شهرهايي كه اراضي گوگلان را در جلگة گرگان مشروب مي سازند، عبارتند از: آب حاجي لر، كچه قره شور كه از قلعه كافه و دوزين جاري مي شوند و آب بانيل از وامنان وآب چقربيگدلي از دهنة فارسيان و فيرنگ و آب اوبه خالّي خان از دهنة تنگراه. مردم گوگلان افرادي كشاورز و در عادات خود مانند باديه نشين ها نيستند. اينان در همان چادرهاي نمدي تركمن زندگي مي- كردند، اما دير و بندرت اوبه يا محل سكونت خود را عوض مي كردند و در نتيجه محلي كه آنها در آن بسر ميبردند بسيار كثيف و نامناسب مي نمود. با روسيه تجارت گاو و گوسفند و پارچه ابريشمي دارند و درخت توت پرورش مي دهند و كرم ابريشم تربيت مي كنند و قدري نيز ترياك مي كارند و به استعمال آن نيز سخت معتادند. مصنوعات ايشان فقط نمد و فرشهاي زبر و مقداري پارچة ابريشمي است. مردمش مطيع‌تر از يموت و در خط رعيتي و زراعت طرف نسبت با يموت نيستند. آرمينيوس وامبري دربارة گوگلانها مي نويسد: ««اگر بخواهم از روي وضعيتي كه داشتند ومناسباتي كه بين آنها و همسايگانشان برقرار بود قضاوت نمايم بايد آنها را بديدة صلح‌جوترين و متمدن‌ترين تركمنها نگاه كنم و به همين عنوان معرفي نمايم. غالب آنها از روي ميل به امر زراعت مشغول هستند و خود را تابع ايران مي دانند. 
بهرحال اراضي گوكلان حاصلخيز و قابل، هوايش سلامت و نسبت به هواي يموت ييلاق و داراي چشمه سارهاي زيادي است. و يكي از زيباترين مناطق شمال خراسان است. ولي بواسطه كمي جمعيت فرسخ ها از اراضي ايشان عاطل و بي حاصل مانده است. 
كلنل ييت كه سفري به ميان گوكلان ها داشته و آنها را از نزديك مشاهده كرده است مي- نويسد:‹‹به نظر مي‌رسيد كه آنها تيره‌هاي بسيار متفاوتي از تكه ها، ارساري ها و ساير تركمن هاي ديگري كه تا آن موقع ديده بودم باشند بعضي از آنها بور و تعدادي نيز زرد پريده رنگ بودند و در مقايسه با تكه‌ها و ساريك‌ها ريش‌هاي پرتري داشتند آنها اسبهاي بهتري را سوار بودند و كلاههايي از پوست بره، تقريباً بزرگتر و پهن تر از كلاههاي عادي بر سرداشتند. درون آلاچيق‌هاي آنها نيز وضع خوبي نداشت، از قاليهاي زيبايي كه تكه‌ها و ساريك‌ها بر كف چادر فرش مي كنند و يا كيف هايي كه بر ديوار مي آويزند، خبري نبود، علت اين امر، فقر يا نداري آنها نبود، چون وضع خوبي داشتند بعضي از سران آنها ثروت زيادي داشتند، از جمله سبحان قلي‌خان رئيس ابه‌هاي شغال تپه» بلكه علت آن اين است كه گوكلان ها مانند طايفه هاي ديگر هنر قاليبافي و كيف بافي و ... را نداشتند و تنها هنر آنها در زمينه صنايع دستي نمدبافي مي باشد ونيز آنها همواره ساده زندگي مي كردند وبه بكار بردن اشياء قيمتي در منازل خود اشتياق نداشتند.
گوكلان ها پيش از طوايف ديگر تركمن مطيع ايرانيان شدند زيرا ««آنان در سرزميني كه به سر ميبردند به علت حملات پي در پي ايرانيان زندگي آرامي نداشتند و پيش از آنكه ايران آنها را تسليم خود كند مورد تهاجم آقامحمدخان (پادشاه ايران) و محمد امين خان (حاكم خيوه) قرار گرفتند و تاحدود زيادي نابود شده بودند. بدين طريق آنها چاره اي جز تسليم شدن به شاه ايران در اوائل دهة 1840 نداشتند.»» 
طوايف و قبايل مقدس تركمن ها 
غير از طوايف و تيره هاي مختلف تركمن، تركمنها داراي چهار طايفه ديگري موسوم به اولاد هستند. اين طوايف چهارگانه اولاد از طوايف مقدس تركمن به شمار مي آيند. زيرا آنها خود را از نسل خلفاي راشدين « رضي الله تعالي عنهم اجمعين» مي دانند. 
اين طوايف عبارتند از: الف- شيخ از نسل حضرت ابوبكر صديق (رض) ب- مخدم (مختوم) از نسل حضرت عمرفاروق (رض) ج- آتا از نسل حضرت عثمان ذي النورين (رض) د- خوجه از نسل حضرت علي مرتضي (رض).
اين طوايف چهارگانه كه از چهاريار پيامبر(ص) انشعاب يافته اند بخاطر اينكه چهاريار از ياران و خويشاوندان نزديك رسول اكرم (ص) مي باشند اولاد آنها در نزد تركمنها مقدس شمرده مي‌شوند. چرا كه حضرت ابوبكر(ع) پدرزن پيامبر اكرم(ص) مي‌ باشد، حضرت عمر(ع) هم پدرزن پيامبراكرم(ص) و از طرف ديگر داماد حضرت علي(علي) مي باشد. حضرت عثمان (ع) و حضرت علي(ع) هر دو داماد پيامبراكرم (ص) مي باشند. و روايت است كه مي گويند آنها (اولاد) براي تبليغ دين مبين اسلام و از طرف ديگر بعلت فرار از ظلم و جور خلفاي اموي به ميان تركمنها آمده اند. و تركمنها به آنها اولاد گفته و احترام بسيار زيادي نسبت به آنها قائل بودند و هستند. از ميان اين طوايف. آتا و خوجه پرنفوذترين آنها هستند. به جهت اينكه فرزندان اين دو طايفه از نوادگان و اهل بيت رسول اكرم(ص) محسوب مي شوند. 
در كتاب ايرانيان تركمن آمده است: «گروهي از تركمنها نيز به اولاد مشهورند. آيرونز آنها را قبايل مقدس مي‌نامد. اين گروه به چهار قسمت تقسيم مي شود كه هركدام از آنها خود را فرزندان يكي از خلفاي راشدين (رض) مي دانند. اين تنها گروهي است كه در عين تركمن بودن در شجرة اصلي تركمنها جاي ندارد»». 
آنها در هنگام جنگهاي قبيله اي بين تركمنها و حتي در سخت ترين شرايط مي توانستند آزادانه در ميان تمام طوايف متخاصم رفت و آمد نمايند و در دعواي آنها ميانجيگري مي كردند و بارها همين اولادها جدال‌ها و ستيزهاي بزرگي را در ميان طوايف تركمن خنثي نموده و بين گروههاي متخاصم آشتي ايجاد نمودند. ويليام آيرونز در مورد طوايف مقدس و محل آنها مي نويسد: ««همواره يك كانال ارتباط ميان طوايف متخاصم حفظ مي گرديد كه مي‌شداز آن براي برقراري صلح و نيز انجام ساير مقاصد استفاده كرد. اين كانال ارتباطي عبارت از قبايل كوچكي بود كه ادعا مي كردند از اعقاب خلفاي راشدين هستند. تمام قبايل معمولي تركمن همواره با اين قبايل داراي تبار مقدس مناسبات صلح آميز داشتند، زيرا به اعتقاد تركمنهاي معمولي، ياغي شدن به آنها موجب عقوبت شديد الهي بود. اعتقاد به اين عقوبت مي توانست نه فقط از ياغي شدن بلكه از عمل خصومت آميز غيرموجه عليه هريك از اعضاي قبايل مقدس جلوگيري كند. هنوز هم حكايت هاي متعددي دربارة ديوانه شدن كساني كه اشتباهاً بجاي تركمنهاي معمولي به قبايل مقدس حمله كرده و اموال آنها را سرقت كرده بودند نقل مي شود. 
بنابراين اعضاي قبايل مقدس كه اولاد خوانده مي شوند. مي‌توانستند به منظور تجارت يا بعنوان پيكهاي سياسي آزادانه در بين گروه هاي متخاصم رفت‌وآمد كنند. منزلت خاص اولادها مستلزم آن بود كه آنان در جهت برقراري صلح ميان قبايل متخاصم اقدام نمايند. اين نقشي بود كه تا اندازه‌اي از همه گروههاي بي طرف انتظار مي‌رفت، ليكن الزام اولادها به ايفاي اين نقش از ديگران بيشتر بود. افراد مطلع مي‌گفتند، پس از آن كه حمله اي به گروههاي خصم صورت مي‌گرفت، اولادها گهگاه به دفاع از قربانيان حمله برمي خاستند و با مطرح كردن فقر و تنگدستي آنان خواستار پس دادن بخشي از احشامشان مي شدند. 
گفته مي‌شود گاه بخشي از اموال غارتي واقعاً مسترد مي گرديد، اما هيچگاه تمام آنرا پس نميدادند. وقتي ميان دو طايفه خصومتهايي با ابعاد بزرگتر از گوسفند دزدي درمي‌گرفت اولادها ميان گروه‌هاي متخاصم رفت و آمد مي‌كردند و خواهان برقراري صلح و آرامش مي شدند. البته آنان هميشه در كوششهاي خود موفق نبودند. مع ذلك، نقش اولادها، بعنوان يك كانال سياسي، براي تمام يموتها ارزشمند بود و بخش مهمي از ساختار سياسي سنتي آنان را تشكيل مي داد» 
ييت مي نويسد: «مي‌گفتند كه يموتها به انتقام اسبي كه گوكلان ها از آنها دزديده بودند، سعي داشتند تا به آنها ضربه اي بزنند، اما تنها چيزي كه آنها به آن برمي‌خورند دختربچه‌اي بوده است كه دست مادر كور خود را گرفته و او را راه مي برده است. آنها دختر را برداشته و با خود به غنيمت بردند به اميد اينكه شايد گوكلان ها براي باز پس گرفتن وي راضي شوند تا مبلغي را به آنها بپردازند، از بدشانسي آنها اين دختر متعلق به خواجه يا سيد بود و زماني كه پدر وي براي باز پس گرفتن او نزد يموتها رفت آنها بدون طلب چيزي دختر را به وي پس دادند، بسيار جالب بود كه تركمنها اينقدر به خواجه يا سيد خود احترام مي گذاشتند و اموال متعلق به وي را مقدس مي‌دانستند و زماني كه چيزي را به سرقت مي بردند ومعلوم مي‌شد كه از آن سيد است خيلي زود نسبت به بازپس دادن آن اقدام مي كردند. تركمنهاي سيد مختارند تا آزادانه بين قبايل مختلف رفت‌وآمد كنند. ... اينان بسار مورد احترام يموتها هستند و هرگز از طرف آنها مورد هجوم و چپاول قرار نمي گيرند.» 
كلنل چارلزادوارد ييت داستاني را بيان مي كند كه در آن گروهي از يموتهاي قان يوخمز و ايگدر براي غارت به طرف گوكلان رفته و مقادير زيادي از گوسفندان آنها را غارت كردند وبا پيروزي و خوشحالي به دهكده برگشتند: 
«بلافاصله بعد از رسيدن به دهكده، هريك از افراد سهم خود را از غنيمت بدست آمده صاحب شدند، اما چيزي نگذشت كه نگرانيها شروع شده و شك و ترديد بر دلها مستولي گرديد، رومي گوسفندان علامتي مشاهده شد كه براساس آن گمان مي رفت آنها به خواجه يا سيدي تعلق داشته باشند، بهرحال اين موضوع صحت پيدا كرد و اولين چيزي كه در اين خصوص شنيدم اين بود كه خواجه يا سيدها براي بازپس گرفتن اموال خود به ده مرادخان آمده بودند. مرادخان فوراً نسبت به مسترد داشتن سهم خود اقدام كرده و توبه نمود و بسيار اظهار ندامت مي كرد از اينكه چرا بعداز مدتي كه غارتگري را كنار گذاشته بود بار ديگر خود را آلودة اين كار كرده است، بقيه افراد گروه نيز به نوبة خود آنچه را كه بدست آورده بودند بازپس دادند. يكي از آنها كه از فرط خوشحالي با كشتن يكي از گوسفندان در شب قبل دلي از عزا درآورده بود، ناچار گرديد تا يكي از گوسفندان خود را مايه بگذارد واين تمام چيزي بود كه از اين غارت نصيب وي گرديد. ترسي كه يموتها از سيدها دارند بسيار تعجب آور است، به محض آنكه بفهمند آنچه را كه به غارت گرفته اند از اموال سيد است نسبت به پس دادن آن اقدام مي كنند، تا مورد لعن و نفرين قرار نگيرند.» 
اين احترام و قداست سيدها نه تنها در ميان يموت بلكه در ميان تمامي طوايف تركمن همواره برقرار بوده است و حتي هم اكنون در ميان تركمنها قبايل مقدس تركمن از احترام و عزت نسبتاً زيادي برخوردار هستند. بطوريكه در ميان تركمن ها ضرب المثلي است كه مي گويند ««اولادينگ ايتيني كشكي گورمه»» يعني حتي سگ سيد را كشكي نبين. و اين ضرب المثل بخاطر ترس آنها از لعن ونفرين سيدها مي باشد.

گروههايي كه هم اكنون « تركمن » ناميده مي شوند قبلا « غز » ، « غوذ » ، و يا « اغوذ » ناميده مي شدند كه از نام جد مشترك آنها يعني اغوذ « خان » گرفته شده بود ، در اينكه چرا آنها تركمن ناميده مي شدند ، دليل قانع كننده اي وجود ندارد ، تنها در كتب قديمي به اين مطلب بر مي خوريم كه تركمن ها در جواب« تو كي هستي ؟ » مي گفتند « ترك من » يعني من تركم و نيز گفته شده است كه لفظ تركمن براي تمايز آنها از تركها به آنها داده شده است كه نخست « ترك مانند » بوده و در اثر كاربرد در طي زمان و به مرور « تركمن » تغيير شكل يافته است.
به هر صورت ، تركمن ها گروهي زرد پوست بوده اند كه نخست در مغولستان سكونت داشته اند و سپس كم و بيش به طرف غرب منطقه و تركمنستان آمده اند ، در ضمن در طي زمان به تدريج با غير تركمن ها مخلوط شده اند .
در « برهان قاطع » آمده است كه اغوذ ها ( تركمن ها ) ، نخست در مغولستان زندگي مي كردند ، در كتيبه ي اورخان كه متعلق به قرن هشتم است از آنها ذكر شده است ، ولي مورخان آنها را ترك و نه تركمن ، به حساب آورده اند در دايره المعارف چيني قرن هشتم گفته شده است كه تركمن ها در غرب زندگي كرده و در آنجا « تو - كو – مونگ » خوانده مي شدند از طرفي مي توان گفت كه « تو - كو – مونگ » نام ديگر كشور « آلان » است كه مردم « اغوذ » در قرن دهم در آنجا زندگي مي كردند ، در حال حاضر تركمن ها در تركمنستان شوروي و تركمن صحراي ايران زندگي مي كنند.
بعضي از گروههاي تركمن نيز در افغانستان ساكنند ، گروهي از تركمن ها درياي خزر را دور زده و هم اكنون در تركيه و عراق به سر مي برند.
تركمن بودن سه شرط اساسي دارد :
1 ) هر تركمن بايد در شجره ي تركمن ها جاي داشته و يا اينكه از نوادگان فرزندان دست دوم تركمن باشد .
2 ) بايد بتواند به لهجه تركمني صحبت بكند .
3 ) سرانجام مسلمان سني حنفي باشد .

تركمن يگيت لر

      تركمن ها گروهي از زرد پوستان آسياي ميانه هستند كه به دلايل گوناگون طبيعي و اجتماعي به طرف جنوب منطقه هجوم آورده اند ،اين گروه در مناطق تركمنستان واقع در جماهير شوروي و تركمن صحراي ايران ساكن شده اند
آنان داراري جدي افسانه يي به نام « اغوذ خان » ( Oghuz Khan ) هستند ، كه تمام گروهها و زير گروههاي تركمن از او منشعب شده اند
تركمنهاي مسلمان ، از شاخه ي حنفي و اهل سنت بوده و به لهجه تركمني كه متعلق به گروه زباني « اغوذ » يا « تركي جنوب غربي » بوده و به زبان هاي آذربايجاني و تركي استامبولي نزديك است صحبت مي كنند ( منگز « Menges‌ » ، 1967‌ )
از لحاظ فرهنگي و اجتماعي مشابهات زيادي با زرد پوستان آسياي ميانه ( مانند گروههاي قزاق و قرقيز ) دارند ( آيرونز « Irons » ، 1975 )
تركمنها در طي ساليان دراز با گروههاي بومي مخلوط شده اند
بازسازي تاريخ تركمنها بسيار مشكل است ، ( ابوالقاضي بهادر خان ، 1907 ) ، خان خيوه در قرن يازدهم راجع به شجره تركمنها كتابي نوشته است ، بر طبق منابع شفاهي و شجره يي ، تركمنها
در منطقه شمال درياچه « ايشيق گل » (Ishiq gel) در حدود شش هزار سال پيش زندگي مي كرده اند (بوگوليوبف«Bogoliouboff» ،1979 ) . منابع فوق نشان مي دهد كه تركمنها متعلق به شمال مغولستان بوده اند
بيشتر مورخان عقيده دارند كه تركمن ها از مشرق (خاور زمين ) مهاجرت كرده اند.
آنها در قرن ششم ميلادي در نزديكي سير دريا (سيحون) مي زيسته اند و بعدا به قسمتهاي جنوبي آمو دريا (جيحون ) و مرو مهاجرت كرده اند

 نوشته شده در  جمعه 12 آبان 1391برچسب:,ساعت 19:1   توسط محمود  |

پیرمرد ترکمن
22 بار دیده شده
تاریخ: 2012/4/23
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-44
18 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-43
13 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-42
15 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-41
15 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-40
18 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-39
21 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-38
16 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-37
17 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-36
16 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-35
19 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-34
15 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-33
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان--32
13 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-31
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-30
13 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-29
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-28
10 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-27
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-26
10 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-25
9 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-24
11 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-23
11 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-22
11 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-21
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
قومیت های استان گلستان-17
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-16
17 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-15
9 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-14
9 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-13
10 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-12
10 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-11
9 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-10
9 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-9
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-8
9 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-7
9 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-6
11 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-5
11 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-4
10 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-3
10 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-2
14 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-20
13 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-19
14 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0
قومیت های استان گلستان-18
12 بار دیده شده
تاریخ: 2011/9/27
امتیاز رتبه : 0

 نوشته شده در  جمعه 12 آبان 1391برچسب:,ساعت 12:43   توسط محمود  |

ازدواج به سبک ترکمن ها

روی عکس ها کلیک کنید

  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها
  • رسم و رسوم جشن عروسی در میان ترکمن ها

 

 نوشته شده در  شنبه 6 آبان 1391برچسب:,ساعت 14:28   توسط محمود  |

طوایف ترکمن ها

و امبری در سال 1281 ه.ق در سفرنامه خود در خانات آسیای میانه در مورد تقسیمات عشیرتی ترکمن ها چنین می نویسد: ترکمن ها بنابر قدیمی ترین روایات خود نژادهای مختلف خود را خلق (به زبان عربی مردم) می نامند و این خلقها را چنین اسم گذاری کرده اند:
1- چاودور 2- ارساری (ارزاری) 3- آل علی 4- قره 5- سالور 6- ساریق 7- تکه 8- گوگلان 9- یموت

یموت
یموت ها از نسل یموت، فرزند قلمی فرزند بردی فرزند اغورجیک هستند. یموت دارای سه پسر به نام های قتلی تمور، جد مشترک یموت های گرگان و اوتلی تمور، جد مشترک یموت های خیوه و اوساق بود. یموت هایی که در ایران زندگی می کنند از یموت های گرگان هستند.
یموت ها به دو دسته چمور و چاروا تقسیم می شوند. چمور یا کشاورزان قبیله مقر ثابتی دارند و چادر های خود را به ندرت انتقال می دهند و اگر انتقال بدهند، در حدود معین است.
چاروا یا بادیه نشین، بنا بر فصول سال محل چادرشان را تغییر می دهند تا برای گله و اسب و شتر خود چراگاه پیدا کنند، چارواها چون در محل ثابتی توقف نمی کنند و غالبا دور از یکدیگر زیست می کنند. معمولا در طرف شمال در حدود اترک به سر می برند و غالبا به خاک روسیه می روند ولی باز به گرگان و نواحی اترک بر می گردند تا محصولشان را درو کنند و در زیرزمینها انبار کنند. یموت ها اکنون در صحرای گرگان، حدود استرآباد و برخی در خوارزم ساکنند.

یموت
- جعفربای - یارعلی
- جعفربای - نورعلی
- آتابای

جعفری- یارعلی:
1- انق توماچ 2- ایری توماچ 3- چوگان 4- پورقاز 5- آق 6- کل 7- کوسلی 8- قزل 9- سقالی

جعفربای- نورعلی:
1- کم 2- کر 3- کرد 4- قرنجیک 5- پانق 6- ایگدر 7- کلته 8- اقورجلی

آتابای:
1- صحنه 2- سقّی 3- یامپی 4- ساریجه لی 5- کسه 6- محمد انلق 7- کسه حلقه 8- دوگونجی 9- طعنه 10- قنقرمه 11- قولّر 12- قراداشلو

گوگلان
بنا به روایت، گوگلان ها در موقع حمله مغول، قای نامیده می شدند که مشتق از نام قای خان پسر گون خان، پسر اغوز خان پسر قراخان مشرق است.
در زمان پادشاهی سلاطین سیمجور، آنها به سرزمین کنونی کوچانده شدند. بعد از ویران کردن مشهد و متفرق ساختن سکنه آن بعضی از یموت های ایگدر و بهلکه در نزدیکی خرابه های آنجا رحل اقامت افکنده، ناچار بودند که از آب باتلاق بیاشامند، زیرا که مسیر نهر اترک را در نزدیکی چات بوسیله سد بسیار محکمی تغییر داده بودند، در ساختن این سد قیر و سرب زیاد بکار بردند. ترکمن ها تلاشهای بیهوده ای برای خراب کردن سد می کردند. در روایات آمده است که مردی سوار بر اسب لنگ خاکستری نزد ترکمن ها آمده بود. این شخص ناشناس به آنها گفت که آتش فروزانی در پشت سد روشن کنند تا سرب و قیر آب شده بعد با نیزه های خود سنگ ها را تکان دهند تا آب سد جاری شود و سپس می توانید سد را در هم بشکنید. ترکمن ها این مرد سوار بر اسب را که سرسبزی برای آنها آورده بود به اختصار گوگلان می خوانند.

گوگلان
1- چاقر 2- بیگدلی 3- قایی 4- قره بالکان 5- قوروق 6- بایندر 7- یانگاق 8- گرقز 9- زن گریق 10- آی درویش


سالور
طایفه سالور نظر به قوت و غلبه سایر قبایل به جهتی دیگر در هیچ جا مرتع و مکان مخصوصی نداشته اند و به طور اضطرار در چهارجو و برخی اراضی خشک ترکستان گذران می کردند، تا آنکه اندک اندک خود را به خراسان کشیده به اتفاق ایل ساروق در پایین رودخانه مرغاب در مرو زندگی می کردند. سالورها در ترکمنستان زندگی می کنند و گروهی از آنها در خراسان نیز ساکن اند.

سالور
- یلواج
1- یاشن 2- تیشی 3- سفر 4- اردو خوجه

- قهرمان
1- علم 2- گرجیکلی 3- بی بلاغی

- آنا بولاغی
1- یادشی 2- بخارا 3- باقاشت لوره 4- تیمور

ساریق
سالور غازان بابا ترکی دلیر و صاحب شوکت بوده است به همین جهت به دست بعضی از عشایر ترکستان که با او طرف معامله بوده اند، کشته می شود. از او چار پسر به نام های ارسای، سالور، یموت و تکه باقی می ماند.
پسران چهارگانه در مقام خونخواهی پدر برآمده با قبایل ترکستان جنگها کردند و دختری از طایفه اوزبک به اسیری آورده و او را برای تکه عقر بستند و از تکه پسری به نام یالقامش متولد شد که جد طایفه ساروق محسوب می شود. (ساریق ها از ترکمن های ایران نیستد.)

ساریق
- خراسانلی
1- بدنگ 2- خجالی 3- قزل 4- حسینعلی

- بیراج
1- قانلی باش 2- قولجا 3- شوجان

- سوخته
1- تاپیر 2- موماتاق 3- کرد 4- قدیر

- آلاشا
1- خجک 2- بقاجا 3- حسین قره 4- سعد 5- اقنسیز

- هرزقی
1- یرقی 2- جانی بک 3- قرما 4- جاتان 5- جایاقی

تکه
تکه سه پسر داشته اقتمش، تقتمش، یالقامش. اولاد اوقتمش و تقتمش اکنون در مرو و آخال مسکن دارند و یالقامش، اسم اصلی اش ساروق است که به علت زردی چهره به این اسم معروف گردید و اولاد او نیز به ساروق مشهورند.
تکه ها نیز مانند یموت ها گروه گسترده یی هستند و به دو بخش تکه های خیوه و تکه های آخال معروف هستند که تکه های ساکن ایران از تکه های آخال هستند.

تکه
- اقتمیش
1- قلت شو 2- سلطان سیز 3- سیجمز 4- قره احمد

- بخشی
1- کرساغری 2- آلاجا گوز 3- تاشا جاک آق صفی 4- گوه 5- مارسی 6- ذاکر 7- قاضی لر 8- پررنگ- قپاز

- تقتامیش
1- برق برون امان شاه 2- گوگچه بیک 3- قره 4- قنگوری 5- خار 6- یوسف 7- جازی 8- آریق قاراجا

ارساری
ارساری ها در سواحل رود جیحون در محلی که مشهور به لب آب است سکونت داشتند و زمانی نزد امام بخارا خدمت می کردند.
ارساری ها نیز ترکمن هایی هستند که در ترکمنستان زندگی می کنند.

قبایل مقدس
قبایل مقدس خود را فرزندان خلفای راشدین می دانند و به چهار گروه خوجه، آتا، شیخ و مختوم تقسیم می شوند.

گوگلان، آل علی به جلگه های اطراف کوپت داغ کشیده شدند. اندکی بعد ترکمن های ساریق، ارساری و سالور به جلگه های اطراف قوچان و بجنورد روی آوردند. در همان ایام تکه و یموت نیز به سمت شمال خراسان و رود اترک آمدند و این کوچ و مهاجرت تا امضای قرارداد مرزی آخال بین ایران و روسیه ادامه داشت. (1881 میلادی)

 نوشته شده در  پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت 23:24   توسط محمود  |
مطالب اخير
فهرست اصلي
نوشته هاي پيشين
آرشيو مطالب
موارد ديگر
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 82
بازدید هفته : 99
بازدید ماه : 168
بازدید کل : 888212
تعداد مطالب : 499
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


انجمن وبلاگ نویسان / انجمن وبلاگ نویسان /

Copyright © 2010 All Rights Reserved by http://www.LoxBlog.com | Design by : SAHRA